توهین یکی از نمازگزاران در مسجدبه شاه قبل از انقلاب:

عکس نماز جماعت قبل از انقلاب در آغاجاری :

حکایت توهین  یکی از نمازگزاران در  

مسجد به شاه قبل از انقلاب:

حاج آقا مطلق (ره ) برای  اقامه نماز مغرب و عشاء وارد  

صحن مسجد جامع گردید. چند از نفر از نمازگزاران با  

حالت ترس  جلو دویدند و گفتند :  

  آقا! امامقلی عکس شاه را پاره کرده است. 

حاج آقا  با تبسمی اظهار داشت خوب کرده است. 

 او کسی است که آیت ا... خمینی را تبعید کرده است.

برای قضیه 15 خرداد تهران را راه انداخته است . بروید نماز بخوانیم.

با صلابت در میان محراب ایستاد و ناخودآگاه همه پشت سر مرحوم

 حاج آقا مطلق نماز خواندند حتی همان افرادی که معترض بودند.

 خود او (حاج آقا مطلق) بعدها اینگونه نقل کرد:

شب از نیمه گذشته بود ، چند مأمور شهربانی درب منزل را زدند

 حاج شیخ باید به شهربانی بیاید . فهمیدم برای چه موضوعی است.

 با آنان حرکت کردم وارد شهربانی که شدم با تعجب دیدم اغلب

 نماز گزاران در حیاط شهربانی ایستاده اند و مرحوم مشهدی

امامقلی این قاری و استاد گرانمایه قرآن (او مغازه دار و شریک

 با مرحوم مطوری بود خدایش رحمت کند) در اتاق کوچکی که

 بازداشتگاه می گفتند و درحیاط شهربانی بود، از پشت پنجره

به من سلام کرد. فهمیدم او را بازداشت کرده اند . مأمورین

 مرا به به اتاق رئیس شهربانی هدایت کردند (اگر زنده است

خداوند او را حفظ نماید و اگر از دنیا رفته در جوار رحمت

 واسعه خود قرار دهد) چه بزرگ مردانی در این لباس بودند!

 تا رسیدم گفت حاج شیخ چه کنم می دانی عاقبت این

امر به کجا می کشد؟ عکس شاه را در حضور مردم پاره کرده اند

 و شما نیز تأیید کرده اید والله من متوسل به حضرت زهرا و

حضرت ولی عصر شده ام و تاکنون مشغول نماز و دعا بوده ام

 و از آن بزگواران خواسته ام که این مشکل بدست من برطرف

 شود. اگر این مرد و شما را به ساواک ببرند نمی دانم با شما

 چه می کنند در این منطقه نفتی. هنوز از امامقلی بازجویی

نشده است و به ذهنم اینگونه رسیده است که آقای امامقلی

 بیاید بنویسد که من وقتی عکس محمد رضا شاه را دیدم از

روی علاقه ای که داشتم آنرا از دست دوستانم کشیده ام

چون می خواستم آن عکس را ببوسم لذا پاره شد و شما

 و بعضی از مومنین نیز تأیید می کنید و الّا  شما می دانید

 این نمازگزاران همگی اقدام امامقلی و سخنان شما را در

 مسجد شهادت داده اند .

  حاج شیخ من از مأمورینم می ترسم شما از این مأمومین

 

 نمی ترسی؟ کمی تأمل کردم و به فکر فرو رفتم در این دستگاه

 

 این افسر که خود قاری قرآن بود و در شبهای ماه مبارک

 

رمضان در مسجد صدای قرآنش طنین انداز بود اینگونه

 

و مأمومین آنگونه؟!

 

مرحوم امامقلی را توجیه کردیم و بعضی مأمومین را خواستیم و

 

 با آنان صحبت کردیم و گزارشی نوشته شد و مرحوم امامقلی

 

و ما آزاد شدیم و مأمورین ساواک با این نوشتار و تأیید

 

نمازگزاران در اقدامی زیرکانه موضوع خاتمه یافت.

 

( از وبلاگ مرحوم حاج آقا مطلق )